آیه 41 سوره شوری
<<40 | آیه 41 سوره شوری | 42>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هر کس پس از ظلمی که بر او رفته انتقام طلبد، بر اینان هیچ گناه و مؤاخذه نیست.
و کسانی که پس از ستم دیدنشان [به حکم حق و برابر قوانین اسلام] در مقام انتقام برآیند، ایرادی بر آنان نیست [و در شرع مقدس مجوزی وجود ندارد که حق آنان را باطل کنند.]
و هر كه پس از ستم [ديدن] خود، يارى جويد [و انتقام گيرد] راه [نكوهشى] بر ايشان نيست.
بر كسانى كه پس از ستمى كه بر آنها رفته باشد انتقام مىگيرند، ملامتى نيست.
و کسی که بعد از مظلومشدن یاری طلبد، ایرادی بر او نیست؛
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- انتصر: نصر: يارى كردن. انتصار اگر با «من» باشد به معنى انتقام آيد «انتصر منه: انتقم» چنان كه در صحاح و قاموس و اقرب گفته است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ «40»
و جزاى بدى بديى مانند آن است، پس هر كه عفو كند و اصلاح نمايد پس پاداش او بر خداست همانا او ستمكاران را دوست ندارد.
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ «41»
و كسانى كه بعد از ظلم ديدنشان (براى رفع آن) يارى مىطلبند بر آنان راه (نكوهشى) نيست.
جلد 8 - صفحه 416
نکته ها
در قرآن كريم دوبار عبارت «فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» آمده است: يك بار در سورهى نساء آيه 100 كه مربوط به مهاجرين مخلص است و يك بار در اين آيه كه مربوط به عفو از بدىهاى مردم است، پس معلوم مىشود پاداش عفو و اصلاح هم وزن پاداش مهاجرت الى اللّه است.
قانون مماثلت در اسلام: از آنجا كه قوانين اسلام طبق عقل وفطرت و عدل است، در امور مختلف برابرى را با صراحت مطرح كرده است كه ما چند نمونه را در اينجا بيان مىكنيم:
- «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ» «1» هركس به شما تعدّى و تجاوز كرد، به مانند آن بر او تعدّى كنيد.
- «وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ» «2»، و براى زنان همانند وظايفى كه بر دوش آنها است، حقوق شايستهاى قرار داده شده است.
- «وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ» «3»، هر كس از شما به عمد شكارى را در حال احرام بكشد كيفر و كفّارهاش كشتن نظير آن حيوان از چهار پايان است.
- «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ» «4» و هرگاه خواستيد مجازات كنيد تنها به مقدارى كه بر شما تعدّى شده كيفر دهيد.
نمونه مماثلت در سنّتهاى الهى:
- «مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ» «5» دشمنان نقشه كشيدند و خداوند چارهجويى كرد.
- «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ» «6» (منافقين) مىخواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مىدهد.
- «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» «7» (مىگويند:) ما (آنها) را مسخره مىكنيم، خداوند آنها را مسخره مىكند.
- «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ» «8» خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنان را به فراموشى گرفتار كرد.
«1». بقره، 149.
«2». بقره، 228.
«3». مائده، 90.
«4». نحل، 126.
«5». آلعمران، 54.
«6». نساء، 142.
«7». بقره، 14- 15.
«8». حشر، 19.
جلد 8 - صفحه 417
- «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ» «1» هنگامى كه آنها از حقّ منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت.
- «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» «2» هرگاه برگرديد، ما بازمىگرديم.
- «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِيادَةٌ» «3» كسانى كه نيكى كردند، پاداش نيك وزياده بر آن دارند.
- «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «4»* خداوند از آنها خشنود و آنها از او خشنود خواهند بود.
- آنان كه در دنيا مىگفتند: «سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ» «5» براى ما تفاوت نمىكند كه ما را انذار كنى يا نكنى، (بيهوده خود را خسته نكن) در قيامت مىگويند: «سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا» «6» چه بىتابى كنيم و چه شكيبايى، تفاوتى براى ما ندارد.
- «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى» «7» آنها كه در اين جهان (از ديدن چهره حقّ) نابينا بودند، در آنجا نيز نابينا هستند.
- «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «8» به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم.
- اگر خداوند به ما دستور مىدهد: «صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» «9» بر پيامبر درود فرستيد و سلام گوييد وتسليم فرمانش باشيد، در مقابل به پيامبر دستور مىدهد: «وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ» «10» به آنها كه زكات مىپردازند درود بفرست.
پیام ها
«1». صف، 5.
«2». اسراء، 8.
«3». يونس، 26.
«4». مائده، 119.
«5». شعراء، 136.
«6». ابراهيم، 21.
«7». اسراء، 72.
«8». بقره، 152.
«9». احزاب، 56.
«10». توبه، 103.
جلد 8 - صفحه 418
1- انتقام عادلانه در مقابل خشونت جايز است. «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها»
2- عفو و اصلاح از كسى كه قدرت انتقام دارد، پاداش بزرگى در پى خواهد داشت. «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»
3- قصاص و مجازات بايد مطابق جنايت باشد (نه متفاوت با آن كه موجب افراط و تفريط شود). «جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها»
4- مقدّمه و بستر اصلاح گذشت است، در شرايط انتقام و كيفر، اصلاح زمينهاى ندارد. «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ»
5- عفو از بدى ديگران كافى نيست بايد او را اصلاح كرد. «عَفا وَ أَصْلَحَ»
6- تنها برخورد قانونى كافى نيست، بلكه اخلاق و عاطفه نيز لازم است. «سَيِّئَةٌ مِثْلُها» قانون است و «عَفا وَ أَصْلَحَ» عاطفه و اخلاق است.
7- دريافت الطاف الهى مشروط به عفو و اصلاح است نه انتقام. «فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»
8- در انتقام پاداش نيست ولى در عفو پاداش است. فَمَنْ عَفا ... فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ
9- تشويق به عفو و اصلاح، براى دفاع از ظالم نيست. «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ»
10- ظالم محبوب خدا نيست خواه ابتدائاً ظلم كند يا در انتقام پا را از حقّ فراتر گذارد. «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ»
11- انتقام براى كسى است كه قدرت دارد، ولى هر كس توان ندارد حقّ اوست كه از ديگران استمداد طلبد. «لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ»
12- قصاص قبل از جنايت نارواست. بَعْدَ ظُلْمِهِ ...
13- انتقام از ستمگر، حقّ مشروع انسان است كه نه در دنيا مورد سرزنش است و در آخرت عقاب دارد. «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ (41)
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ: پس آن گروه كه منتصر باشند بعد از ظلم ظالم به ايشان نيست بر ايشان، مِنْ سَبِيلٍ: هيچ راهى به عتاب و عقاب ايشان يا ايشان را گناهى نيست در انتصار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ (41) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (42) وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (43) وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ (44) وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ (45)
ترجمه
و هر آينه آنكه انتقام كشيد بعد از ستم شدن بر او پس آنگروه نيست بر آنها هيچ راه اشكالى
جز اين نيست كه راه عتاب و عقاب بر كسانى است كه ستم ميكنند بر مردم و تعدّى مينمايند در زمين بناحق آنگروه براى آنها عذابى است دردناك
و هر آينه آنكه صبر كرد و گذشت نمود همانا آن هر آينه از كارهاى مطلوب الهى است
و هر كه را واگذارد در گمراهى خدا پس نيست براى او هيچ ياورى بعد از او و مىبينى ستمكاران را چون ديدند عذاب را ميگويند آيا بسوى بازگشتن راهى هست
و مىبينى آنانرا كه عرضه ميشوند بر آن با آنكه فروتنانند از خوارى نگاه ميكنند از ديده پنهان و گويند آنانكه ايمان آوردند همانا زيانكاران آنانند كه زيانكار نمودند خودشان و خانوادهشان را روز قيامت آگاه باشيد همانا ستمكاران در عذاب دائمند.
تفسير
خداوند سبحان در تعقيب و تأكيد مفاد آيات سابقه فرموده و هر آينه كسانيكه انتقام بكشند از ظالم بر خودشان بعد از آنكه مظلوم واقع شدند
جلد 4 صفحه 587
بهيچ وجه جاى اعتراض و راه اشكالى بر آنها نيست چون حق داشتند كه قصاص يا تقاص نمايند و ذكر شد كه در بعضى از موارد راجح است بلى اشكال و اعتراض بر كسانى است كه ابتداء بظلم و ستم بر مردم مينمايند و تعدّى و تجاوز از حد و قدر خودشان ميكنند در زمين بناحق و ناروا و آنها مشمول عذاب اليم جهنّم در قيامت خواهند بود و اگر كسى صبر كند بر جور و ستمى كه بر او وارد شده و گذشت نمايد و عفو و اغماض كند در مورديكه مقتضى براى عفو باشد كه در آيات سابقه بيان شد هر آينه كارى كرده كه مرضىّ خدا و پسند اولياء و از اخلاق ستوده است كه بايد شخص بزرگ بر آن ثابت و بزرگوارى خود را بآن اثبات نمايد خلاصه آنكه از امورى است كه بايد در موقعش عزم بر آن داشت و اين تفصيل كه حسن انتقام و عفو باشد هر كدام بجاى خود مستفاد از بعضى روايات و موافق با موازين علم اخلاق است و كسيرا كه خداوند براى عدم قابليت و اعراض از ذكر حق بحال ضلالت و گمراهى واگذارد و توفيق و تأييد خود را از او سلب فرمايد نيست و نخواهد بود براى او دوست و يار و ياور و نگهبان و نگهدارى در رتبه متأخّره از خدا كه با او يارى و او را نگهدارى نمايد از بليّات دنيا و عقوبات آخرت و مىبينى تو اى پيغمبر ستمكاران را در روز قيامت وقتى مشاهده عذاب را نمودند كه آرزو مينمايند و ميگويند آيا ممكن است يكمرتبه ديگر ما بدنيا برگرديم و مىبينى تو آنها را كه عرضه داشته ميشوند بر آتش جهنّم در حال خضوع و خشوع از ذلّت و خوارى كه مينگرند به آتش از زير چشم مانند كسانى كه براى كشتن حاضر كرده شوند كه بشمشير نگاه ميكنند و چون اهل ايمان آنها را باين حال مىبينند ميگويند الحقّ زيانكاران آنكسانى هستند كه خودشان و اهل و عيالشان را بخسران انداختند و زيانكار نمودند در روز قيامت چون آنها را سوق بحق ننمودند بلكه تربيت بباطل كردند و از منافع و فوائد اخروى ايمان و عمل صالح باز ماندند و مستحق عذاب جهنّم شدند و خدا ميفرمايد بدانيد كه ستمكاران بر خويش و خلق بكفر و ضلال در عذاب دائم بىزوال جاى دارند.
جلد 4 صفحه 588
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيهِم مِن سَبِيلٍ (41)
پس كسي که ياري شود بعد از اينكه باو ظلم شده پس اينها نيست بر آنها مسئوليتي و سبيلي.
وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ البته مظلوم حق مطالبه از ظالم دارد و اگر خود قدرت بر اخذ حق خود ندارد ميتواند طلب نصرت از ديگران كند و بر ديگران هم لازم است در حد امكان او را ياري كنند و حقّ او را از ظالم بگيرند و لو بمراجعه بحاكم و ترافع نزد حاكم و اثبات حق خود و اخذ از ظالم. مسئله: اگر محتاج شد برجوع بحاكم جور و حكم او آيا جائز است يا جائز نيست! در خبر است از حضرت باقر عليه السلام که از آن حضرت سؤال كردند که دو نفر از مواليان شما اختلاف پيدا كردند در دين يا ميراث و رجوع كردند بقضات عامّه
جلد 15 - صفحه 501
و حكم شد درباره آنها آيا بر طبق اينکه حكم ميتوان رفتار كرد! حضرت نهي اكيد كردند که اينکه حكم طاغوت است و نبايد بر طبقش عمل كرد مشاهده كنيد شرع مطهر اجازه تقاص ميدهد و لو سرقت از مالش ولي اجازه ترافع نزد حاكم جور نميدهد گفتند پس چه كنيم فرمود
(انظروا الي رجل منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فاجعلوه حكما فاني قد جعلته حاكما فمن رد عليه فبحكمنا استخفّ و الراد عليه كالراد علينا و الرادّ علينا كالراد علي اللّه و الراد علي اللّه في حد الشرك باللّه)
از اينکه حديث آنچه بايد بفهميد بفهميد.
فَأُولئِكَ ما عَلَيهِم مِن سَبِيلٍ مسئوليتي ندارند نه محق که طلب نصرت ميكند و نه آنهايي که او را نصرت ميكنند زيرا احقاق حق خود ميكند چه راجع بقصاص باشد و چه راجع به ديه و چه راجع به اخذ حق.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 41)- یاری طلبیدن عیب نیست، ظلم کردن عیب است باز برای تأکید آیات گذشته، در زمینه انتصار، و مجازات ظالم، و عفو و گذشت در موارد مناسب میفرماید: «و کسی که بعد از مظلوم شدن یاری بطلبد ایرادی بر او نیست» (وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ). چرا که انتصار و استمداد، حق مسلّم هر مظلومی است، و یاری مظلومان وظیفه هر انسان آزاده و بیداری است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص502
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم